pvc-asso.ir
به سوی یک آینده پایدار در صنعت پتروشیمی با استراتژیهای افزایش سودآوری
به گزارش روابط عمومی انجمن به نقل از نیپنا؛ چالش همه شرکت های پتروشیمی، صرف نظر از اندازه آن ها، این است که به طور پیوسته بر روی رشد تجاری در همه چرخه های اقتصادی و صنعتی (اعم از رکود و رونق) متمرکز باشند. تمرکز مداوم بر روی رشد تجاری پایدار قطعاً برای بنگاه اقتصادی مزیت رقابتی ایجاد می کند و آن را برای مقابله با چالش های احتمالی آماده می سازد.
یکی از اقدامات مهم شرکت های پتروشیمی در هنگام بروز بحران این است که شرکت ها باید روندهای کلیدی و کلان صنعت را که میتواند موج های بعدی رشد را ایجاد کند شناسایی کنند.
به عنوان مثال، برآورده کردن رشد در حال تقاضای جهان برای مواد غذایی و رسیدن به امنیت غذایی یکی از اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد است. برای دستیابی به چنین هدفی نیاز است که همکاری بسیار موثری برای بهره برداری از فرصت های موجود در بخشهای انرژی، تولید کودهای شیمیایی و بازارهای کشاورزی ایجاد شود.
رهبران کنونی باید بتوانند کسب و کارها و فرهنگ هایی را ایجاد کنند که توانایی ایجاد عملکرد بهینه دوجانبه با استفاده از نوآوری را داشته باشند. رویکردی که در ادامه توضیح داده شده است به شرکت ها کمک می کند تا از این نوآوری ها در مقیاسه ای مختلف برای توسعه سریع و تکرار راهکارها و راه حل های جدید و مناسب استفاده کنند.
برای این که بتوانیم بر همه جنبه های منجر به رشد تجاری به طور متعادل تمرکز کنیم، شرکت های پتروشیمی باید همه این جنبه ها را در استراتژی، فرهنگ و الگوی ذهنی خود لحاظ کنند. اما باید این موضوع را نیز در نظر بگیرند که رسیدن به چنین منافع سطح بالایی زمانبر است. یکی از رویکردهای مناسب این است که تعیین کنیم اکنون، در طول سه سال آینده و حتی و بعد از آن چه مواردی باید تغییر کنند.
یک الگوی ذهنی در حال رشد به شرکتهای پتروشیمی کمک می کند تا بتواند همه جنبه های استراتژیک که می تواند به روش طبیعی اقتصادی شرکت آنها منجر شود را کشف کنند.
این الگوهای ذهنی بر مبنای توانمندی در کارهای دیجیتالی، استعداد و فرهنگ و پایداری برای غلبه بر چالش های محیط زیستی از طریق نوآوری، استراتژی قیمت گذاری و مشتری مداری است.
همانگونه که شرکتهای پتروشیمی سفر خود را به سمت مقصد شتاب بخشی به رشد درآمد از طریق سه عامل کلیدی شروع می کنند، باید یک الگوی ذهنی پویا نیز داشته باشند.
چنین اقدامی بسیار چالش برانگیزتر از چیزی است که به نظر می رسد زیرا تغییر به این معنی است که افراد را از منطقه آرامش آنها دور کنیم (روش فعلی انجام کار آنها را تغییر دهیم) و آنها را مجبور کنیم که همه کارهایشان را به شکلی متفاوت انجام دهند. نقش مدیریت در این میان نقش بسیار حیاتی در ایجاد این تغییرات در سازمان است.
فرصت های بسیاری وجود دارد که از طریق آن ها شرکت های پتروشیمی می توانند الگوی ذهنی خود را از سنتی به پویا تغییر دهند:
- تغییر از یک تولید کننده محصولات به کسی که به عنوان راهکار دهنده و ارائه دهنده خدمات شناخته می شود که ممکن است به تولید نیاز داشته باشد،
- تغییر از کسی که عموماً ریسک-گریز است به کسی که ریسک می پذیرد، ریسکی که هدفمند است، به عبارتی فکور بودن در عین پویا بودن،
- تغییر از کسی که ذهنیتش انجام همه امور در یک محل است به کسی که باید با اکوسیستم های مختلف ( اعم از عرضه کنندگان، مشتریان، دانشگاهیان و غیره) همکاری می کند،
- تغییر از تعریف نیاز های مشتری بر اساس سفارشاتش به کسی که نیاز مشتری را بر اساس ارزش خریدار بودنش شناسایی می کند،
- تغییر از تمرکز ثروت بر روی جذب نخبگان به تمرکز مساوی بر روی جذب، حفظ و توسعه تواناییهای نخبگان،
- تغییر از تمرکز بیش از حد بر روی زیرساخت های فناوری و و تمرکز زودهنگام بر روی فرایند ها و افراد به یک فرد کسب و کار محور، همراه با فرآیند که از فناوری نیز استفاده می کند،
- تغییر از داشتن تمرکز کوتاه مدت که تنها بر روی بهبود شخصی متمرکز است به تمرکز بلند مدتی که تبدیل پویا را مقدور می سازد،
- تحقیق از رویکرد پاداش برای حل مشکل و مسائل به رویکرد پاداش برای عدم وجود صدا - یعنی حساس بودن و ارزیابی نحوه پاسخگویی،
- تغییر از حرکت بر اساس رفتارهای ایمن یا کپی کردن از استراتژیهای رقیب تا ارائه راهکارهای نوآورانه که بر مبنای روشهای آزمون شده و معتبر بنا نهاده شده است.
حفظ سرعت شتاب بخشی در عین ثبات بین رویکرد های نوآوری، مشتری مداری و قیمت گذاری نیازمند این است که شرکت های پتروشیمی خودشان را مورد نقادی قرار دهند و از نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشند تا بتوانند نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را برطرف کنند.
چنین آگاهی نسبت به نقاط ضعف و قوت می تواند یک الگوی ذهنی جدیدی را ایجاد کند که هم پویایی را در بر دارد و هم عملکرد شخصی و کسب و کار را بهبود می بخشد و هم مطمئنا ارزش سهام شرکت را نیز افزایش خواهد داد.
به بیان ساده شرکتهای پتروشیمی اگر بخواهند الگوی تجاری خود را بر اساس نیازهای روز و بر اساس تعریف جدید دنیا از نیازهای مشتریان تعریف کنند، باید بین استراتژی های مربوط به نوآوری، مشتری محوری و استراتژی های قیمت گذاری خود به نحوی تعادل ایجاد کنند که در بلندمدت بتواند ضمن در نظر گرفتن منافع مشتریان منافع بنگاه را نیز تامین کند.
در این میانه به نظر میرسد که مهم ترین فاکتور برای بنگاه های اقتصادی فعال در صنعت پتروشیمی این است که به خود به قبولانند که نقطه شروع برای رسیدن به چنین هدف مهمی تغییر در الگوی ذهنی است که آنها به طور سنتی از سال ها قبل داشته اند.
باید بپذیرند که گام اول پویایی الگوی تجاری آنهاست، الگوی تجاری که بتواند هم گام با نیازهای روز و تغییرات روزمره در فناوری ها و نیازهای مشتریان به روز رسانی شود.
این پروسه گذار ممکن است در ابتدا بسیار سخت و غیر قابل دستیابی به نظر برسد، اما مسلماً هر تغییری زمان زمان بر بوده، برای همه ی کسانی که درگیر آن تغییر هستند سخت است، اما کسانی که ریسک و سختی های تغییر را نپذیرند هیچگاه از منافع آن بهره نخواهند برد.
این نکته مهم را نباید از نظر دور داشته باشیم که متاسفانه در کشورهای در حال توسعه این این طرز تفکر در مورد تغییر رواج بسیار بیشتری دارد. مساله این است که بنگاه های اقتصادی موفق به صورت سنتی عمل کردهاند و موفقیت خود را مدیون همین روشسنتی میدانند بنابراین هرگونه تغییر را ممکن است منجر به سقوط خود فرض کنند.
اما اگر نوع نگاه خود را از کوتاه مدت و سود فعلی به بلندمدت و سودهای کلان تر تغییر دهند، خواهند دید که تغییر آن چنان هم سخت نیست و آنچنان هم نشدنی نیست. نیازمند تفکری است که تغییر یافته و ذهنی است که آموزش دیده تا بتواند با انواع چالش ها در زمان بحران مواجه شود و از همه آنها سربلند بیرون آید.
نظرات