ارسال پاسخ

۱۶ شهریور ۱۴۰۴
لینک صفحه: http://pvcas.ir/n8360

عدم توسعه زنجیره ارزش،باعث ایجاد شکاف عرضه و تقاضا در بازار داخلی شده است

ظرفیت خالی پتروشیمی

صنعت پتروشیمی سال‌هاست به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی صادرات غیرنفتی معرفی می‌شود، اما بخش بزرگی از ظرفیت‌های نصب‌شده در این صنعت همچنان بلااستفاده مانده و ارزش‌میلیاردی خود را به شکل سرمایه قفل‌شده در پروژه‌ها و واحدها نشان می‌دهد.

تازه‌ترین آمارها نشان می‌دهد بیش از ۲۲‌میلیون تن ظرفیت در واحدهای پتروشیمی معطل مانده و صنایع پایین‌دستی نیز با بهره‌برداری کمتر از دو‌سوم توان واقعی خود فعالیت می‌کنند، درحالی‌که همین ظرفیت‌های غیرفعال می‌توانست به موتور محرک اشتغال، توسعه صنعتی و خلق ارزش افزوده بدل شود.

محمد متقی، مدیر توسعه صنایع پایین‌دستی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، اخیرا اعلام کرده است حدود ۲۲‌میلیون تن ظرفیت نصب‌شده در این صنعت بلااستفاده مانده که ارزش آن حدود ۲۲ تا ۲۳‌میلیارد دلار برآورد می‌شود. این رقم تنها به واحدهای بالادستی محدود نیست و صنایع پایین‌دستی نیز با ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت خالی روبه‌رو هستند. وجود چنین حجمی از ظرفیت معطل به معنای قفل‌شدن منابع مالی عظیم و ناکارآمدی در بهره‌گیری از زیرساخت‌هایی است که طی دهه‌های گذشته با صرف‌میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری شکل گرفته‌اند.

اگرچه در ظاهر صنعت پتروشیمی ایران جایگاه ویژه‌ای در منطقه و جهان دارد و صادرات مواد شیمیایی، اوره، آمونیاک و متانول همچنان بخشی از درآمدهای ارزی کشور را تامین می‌کند، اما واقعیت آن است که بخش مهمی از توان تولیدی کشور نه در خدمت صادرات و نه در خدمت بازار داخلی قرار گرفته است. این وضعیت نشان می‌دهد که صرف احداث واحدهای جدید به‌تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی نیاز توسعه باشد و بدون تمرکز بر فعال‌سازی ظرفیت‌های موجود، تراز اقتصادی این صنعت بهبود نخواهد یافت. 

شکاف عرضه و تقاضا در بازار داخلی

آمار عرضه و تقاضا در بازار داخلی تصویر روشنی از مشکلات ساختاری این صنعت ارائه می‌دهد. سال ۱۴۰۳ حدود ۸.۹‌میلیون تن محصول در بورس کالا و انرژی عرضه شد که ۴درصد رشد نسبت به سال قبل داشت، اما تنها ۷.۲‌میلیون تن از آن جذب شد. این به معنای آن است که بخشی از محصولات عرضه‌شده یا مشتری پیدا نکرده یا به دلیل مشکلات قیمت‌گذاری و نقدینگی امکان معامله نداشته است. در بازار پلیمرها نیز همین روند دیده می‌شود. عرضه پلیمرها در تالار اصلی بورس به حدود ۴.۸‌میلیون تن رسید و جذب کل صنایع پایین‌دستی، شامل مواد بازیافتی و وارداتی، در مجموع کمی بیش از ۵.۳‌میلیون تن بود. این ارقام نشان می‌دهد که اگرچه تقاضا برای برخی گریدها در داخل وجود دارد، اما هماهنگی لازم میان تولیدکنندگان بالادستی و مصرف‌کنندگان پایین‌دستی برقرار نشده است. 

ارزش افزوده در زنجیره پایین‌دستی

یکی از مهم‌ترین محورهای بحث درباره صنعت پتروشیمی، موضوع ارزش افزوده در حلقه‌های تکمیلی است. تفاوت میان قیمت مواد اولیه و محصول نهایی نمونه‌ای روشن از این واقعیت را آشکار می‌کند. هزینه تولید مواد اولیه یک بطری نیم‌لیتری آب معدنی حدود ۱۲۰۰ تا ۲۱۰۰تومان است، اما همان بطری در بازار با قیمت ۹ تا ۱۰هزار تومان عرضه می‌شود. این اختلاف ۷ تا ۸هزار تومانی، سهم ارزش افزوده‌ای است که نه در مرحله تولید مواد اولیه، بلکه در مراحل بعدی شامل طراحی، قالب‌سازی، بسته‌بندی و توزیع ایجاد می‌شود. 

در شرایطی که صنایع بالادستی همچنان بر تولید مواد پایه مانند متانول و اوره متمرکزند، بازار داخلی تشنه محصولاتی با ارزش افزوده بالا باقی مانده است. ادامه این روند موجب می‌شود کشور از مزیت اصلی خود در خلق اشتغال و توسعه فناوری بی‌بهره بماند. 

صادرات؛ بدون ارزش افزوده

ساختار صادرات و واردات نیز شکاف دیگری در سیاست‌های این صنعت را نشان می‌دهد. محصولات صادراتی عمدتا شامل مواد شیمیایی حجیم با ارزش متوسط ۴۵۰تا ۵۰۰دلار در هر تن است، درحالی‌که محصولات داخلی مانند پلیمرها در بازار ایران ارزشی بین ۸۰۰ تا ۸۵۰دلار در هر تن دارند. این تفاوت نشان می‌دهد صادرات بر پایه حجم و نه ارزش افزوده صورت می‌گیرد و در مقابل، نیاز به برخی محصولات ظریف‌تر همچون PVC یا PET همچنان از مسیر واردات تامین می‌شود. ادامه چنین الگویی به معنای خروج خام‌فروشی‌شده مواد از کشور و بازگشت محصولات فرآوری‌شده با بهای بالاتر است. این همان چرخه معیوبی است که در حوزه نفت خام بارها تجربه شده و اکنون در صنعت پتروشیمی نیز در حال تکرار است.

اشتغال؛ معطل ظرفیت‌های غیرفعال

صنایع پایین‌دستی پتروشیمی در صورت بهره‌برداری کامل می‌توانند به یکی از موتورهای اشتغال کشور بدل شوند. براساس برآوردها، به ازای هر یک‌میلیون تن محصول عرضه‌شده در بورس، بین ۱۷۰ تا ۲۰۰هزار شغل مستقیم ایجاد می‌شود. این عدد بدون درنظرگرفتن اشتغال غیرمستقیم است که در بخش‌های حمل‌ونقل، بسته‌بندی، خدمات و توزیع شکل می‌گیرد. با وجود چنین پتانسیلی، زمانی که ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت‌ها خالی می‌ماند، عملا فرصت ایجاد صدها هزار شغل از دست می‌رود. این در حالی است که بیکاری یکی از اصلی‌ترین معضلات اقتصادی کشور محسوب می‌شود و بخش‌های تولیدی نیازمند سیاست‌های حمایتی برای افزایش ظرفیت جذب نیروی کار هستند.

چالش‌های چهارگانه توسعه

بررسی وضعیت فعلی نشان می‌دهد چهار چالش اصلی مسیر توسعه صنعت پتروشیمی را مسدود کرده است که شامل کمبود خوراک ناشی از ناترازی انرژی، نیاز به به‌روزرسانی فناوری، مشکلات تامین مالی و ضعف در شناخت بازار است. کمبود خوراک نتیجه مستقیم محدودیت‌های تولید گاز طبیعی و میعانات گازی است که خوراک اصلی بسیاری از واحدهای پتروشیمی محسوب می‌شود. هرگونه نوسان در عرضه گاز یا برق به سرعت خطوط تولید را متوقف می‌کند و موجب زیان هنگفت برای سرمایه‌گذاران می‌شود. از سوی دیگر، فناوری بسیاری از واحدهای پایین‌دستی سال‌هاست به‌روزرسانی نشده و توان رقابت با نمونه‌های جهانی را ندارد.

در کنار این عوامل، تامین منابع مالی نیز به معضلی بزرگ بدل شده است. جذب سرمایه خارجی به دلیل تحریم‌ها دشوار است و سرمایه‌گذاران داخلی نیز از ریسک بالای این بخش واهمه دارند. در نهایت، ضعف مطالعات بازار و عدم شناخت دقیق از نیازهای صنایع تکمیلی باعث می‌شود ظرفیت‌های ایجادشده به‌طور کامل به کار گرفته نشود. 

بازار گریدهای پلیمری

نگاهی به وضعیت تولید و مصرف انواع گریدهای پلیمری نشان می‌دهد که بازار ایران ترکیبی از مازاد تولید و کمبود عرضه را همزمان تجربه می‌کند. پلی‌اتیلن و LLDPE با مازاد عرضه روبه‌رو هستند و بخش قابل‌توجهی از آن به صادرات اختصاص می‌یابد. در مقابل، PET به‌طور کامل در بازار داخلی مصرف می‌شود و هیچ مازادی برای صادرات ندارد.

پلی‌پروپیلن توانسته نیاز داخلی را به‌طور کامل تامین کند و مازاد آن نیز به خارج صادر می‌شود. این ترکیب ناهمگون از یک‌سو نشان‌دهنده ظرفیت‌های تولیدی متنوع کشور است، اما از سوی دیگر بیانگر ضعف در برنامه‌ریزی زنجیره ارزش محسوب می‌شود. اگر سیاستگذاری‌ها به سمت تکمیل زنجیره و توسعه صنایع پایین‌دستی هدایت شود، مازاد موجود می‌تواند به تولید محصولاتی با ارزش افزوده بیشتر بدل گردد

برق؛ مانع پنهان صنایع تکمیلی

یکی دیگر از موانع جدی صنایع پایین‌دستی، قطعی‌های مکرر برق است. برخلاف مجتمع‌های بزرگ پتروشیمی که بعضا دارای نیروگاه اختصاصی هستند، واحدهای کوچک و متوسط پایین‌دستی وابستگی کامل به شبکه سراسری دارند. هرگونه قطعی در تابستان یا زمستان می‌تواند موجب توقف خط تولید، افزایش هزینه‌ها و کاهش سودآوری شود. حتی برخی واحدها مجبور می‌شوند محصولات را به شکل نیمه‌فرآوری‌شده مانند پودر عرضه کنند که ارزش کمتری نسبت به محصول نهایی دارد.  این مشکل نه‌تنها سودآوری صنایع پایین‌دستی را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران جدید را نیز تضعیف می‌کند. بدون تضمین پایداری انرژی، هیچ سرمایه‌گذاری حاضر به ورود جدی در این بخش نخواهد شد.

راهی برای رهایی از دور باطل

بررسی همه این عوامل نشان می‌دهد که سیاست‌های صنعت پتروشیمی نیازمند بازنگری جدی است. تمرکز صرف بر احداث واحدهای جدید نه‌تنها به بهره‌وری بیشتر منجر نشده، بلکه بر حجم ظرفیت‌های بلااستفاده افزوده است. اولویت باید بر فعال‌سازی واحدهای موجود، تکمیل زنجیره ارزش، حمایت از صنایع پایین‌دستی و جذب سرمایه در حوزه نوآوری قرار گیرد. اگر بتوان حتی بخشی از ظرفیت‌های خالی را فعال کرد، علاوه بر تامین نیاز داخلی، ارزش افزوده بیشتری در صادرات ایجاد می‌شود و کشور از چرخه خام‌فروشی فاصله می‌گیرد. در غیر این صورت، صنعت پتروشیمی ایران همچنان گرفتار دور باطل «ظرفیت‌های قفل‌شده» باقی خواهد ماند و فرصت‌های طلایی توسعه و اشتغال از دست خواهد رفت.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد