آیا رکود در صنایع پاییندستی پلیمرها عمیقتر شده است؟
عقبنشینی بنیادی تقاضا در بازار
در گذشته نیز از مضرات قیمتگذاری بر پایه دلار نیمایی در بورس کالا سخن گفته بودیم و این رفتار را مانعی برای خروج بازار از رکود دانستیم و البته هماکنون دقیقا همین شرایط درحال خودنمایی است. بازار راکد است و این رکود به معنی نیاز بازار و صنایع مصرفکننده مواد اولیه به قیمتهای پایینتری است اما این شیوه نرخگذاری چنین اجازهای به بازار نمیدهد.
این مطلب به معنی اثبات این نکته است که قیمتهای پایه براساس دلار نیمایی اجازهای برای بهبود وضعیت تولید و خروج از رکود به بازار نمیدهد. این وضعیت نگرانکننده است زیرا در شرایطی که قیمت دلار آزاد وارد یک فاز کاهشی شده و به این دلیل جذابیت صادرات حتی برای محمولههای خرد به مقاصد کشورهای همسایه هم محدود شده است و البته جو روانی حاکم بر بازار هم از رشد قیمت محصولات نهایی حمایت نمیکند، نهتنها شاهد ثبات قیمتهای پایه در بورس کالا هستیم، بلکه میل به رشد قیمتها هم در ادبیات برخی از اهالی بازار شنیده میشود. این وضعیت مهمترین سیگنال محدودکننده تولید در روزهای سخت فعلی است. قیمت دلار نیمایی برای متوسط هفتگی آن افزایشی است یعنی احتمال رشد قیمتهای پایه در بورس کالا وجود دارد ولی نهتنها تمایلی به رشد تقاضا را شاهد نیستیم بلکه کاهش نرخ در بازار داخلی به معنی پسرفت جدی تقاضا و عقبگرد محسوس خریداران است آن هم در شرایطی که نظارتی شدن مجدد بازارها را هم باید به دادههای اثرگذار بر بازار پلیمرها افزود. به نظر میرسد در بطن روزهای سختی برای صنعت پلیمرها هستیم و گذر از شرایط پیچیده فعلی هم به مشارکت بخشهای مختلف بازار نیاز داشته و هم توجه بخشهای دولتی و تصمیمساز را میطلبد. باید پذیرفت که بازارهای داخلی در یک رکود عمیق فرو رفته و شواهد موجود در بازار از خروج قطعی این صنایع از رکود خبر نمیدهد. این وضعیت عمومی در نهایت احتمال کاهش بیشتر حجم تولید و افزایش نرخ بیکاری در این صنعت خاص را مطرح میکند اگر به شرایط موجود بیتوجه باشیم.
رکود در بازار پلیمرها و برخی رخدادهای جانبی
بازاری آرام را شاهد هستیم؛ حجم معاملات نیز کاهش یافته و این افت داد و ستد در بازار آزاد به معنی نبود رونق جدی تولید هم تفسیر میشود. این درحالی است که هفتههای اخیر شاهد جرقههایی از رشد قیمتها بودیم ولی به مرور زمان و با توجه به کاهش تقاضا در بازار داخلی و البته عرضههای گسترده در بورس کالا آن هم در هفتهای که اعلام قیمتهای پایه نداریم و نرخهای پیشین معتبر است، جریان کلی در بازار به سمت افت نرخ متمایل شد. این داده البته در شرایطی خودنمایی میکند که شتاب افت قیمتها برای روز گذشته افزایش یافته و اندک گریدهایی که با رشد نرخ همراه شده بودند نیز بهشدت محدود شده یعنی با کمی اغماض میتوان بازاری یکدست کاهشی را شاهد بود. این مطلب دقیقا به معنی برتری عرضه بر تقاضاست ولی در هفتههای اخیر حجم معاملات گستردهای برای پلیمرها در بورس کالا به ثبت نرسیده است که گواهی از بالابودن حجم تزریق کالا به بازار داخلی نیست؛ این در حالی است که موجودی انبارها در بازار داخلی هم از گستردگی چندانی برخوردار نیست یعنی بررسیهای میدانی در بازار یا پرس و جو از اهل فن حکایت از موجودی انبارهای گسترده ندارد گویا جنس چندانی در بازار نیست. به عبارت دقیقتر انبارهای تجار و واحدهای تولیدی مملو از مواد اولیه نیست که با فرض بالابودن جدی عرضه، شاهد برتری عرضه بر تقاضا و افت قیمتها باشیم. این یعنی ضعف تقاضا در بازار داخلی جدیتر از چیزی است که به نظر میرسد و همین داده در کنار گستره گریدهایی که با افت قیمت همراه است میتواند رکود را به خوبی تعبیر و تفسیر کند.
در گذشته در مورد رکود و احتمال خروج یا تداوم آن صحبتهای بسیاری مطرح شد ولی هنوز روزهای سخت بازار پلیمرها ادامه داشته و با فرض افت قیمتها، میتوان گفت که رکود حتی عمیقتر شده است. این روند قیمتی البته ناخودآگاه جذابیت خرید از بورس کالا را هم کاهش میدهد ولی برای معاملات روز گذشته باز هم روال کلی معاملات به نسبت اوضاع بازار قابل پذیرش بود. البته آمارهای معاملاتی و میزان اثرگذاری دادهها بر روند کلی بازار را باید در اواخر هفته جاری و اوایل هفته آینده بررسی کرد تا بتوان با اطلاعات کاملتری به بررسی اوضاع پرداخت. البته شواهد کلی در بازار به نسبت روزهای قبل تغییر چندانی نکرده است و حتی میتوان گفت با کاهش قیمت دلار، میل به افت قیمتها و تغییر فاز روانی بازار از سمت خریدهای هیجانی به سمت فروش بیشتر متمایل شده است که این رویکرد از سوی برخی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که به هر دلیل قدرت ریسک کمتری دارند؛ اگرچه بهتر است خرید و فروش در بازار آزاد پلیمرها را بهصورت کلی و جامع و کامل رها کرد؛ زیرا رخدادهای حاشیهای در بازار نهتنها از بین نرفته بلکه از حالت نامحسوس بهصورت شفاف و عینی درآمده است گویی آتش زیرخاکستر بازار باز هم میل به فوران دارد.
در هر حال بازار با رونق چندانی روبهرو نیست و تجربه نشان داده که هر زمان قیمتهای پایه در یک هفته خاص اعلام نشود، ناخودآگاه میل به خرید کاهش یافته و احتمال عقبگرد نرخ افزایش مییابد. در سالهای گذشته نیز که قیمتها هر دو هفته یکبار اعلام میشد هم وضعیت به همین منوال بود. با توجه به این رفتار مرسوم، این احتمال وجود دارد که هفته آینده شاهد بهبود حجم تقاضا در بورس و بازار و رشد حجم معاملات و تقویت بنیادین بازار باشیم اگرچه نمیتوان گفت که بازار مستعد تغییر شکل سریع است؛ یعنی معجزهای در کار نخواهد بود.
از سوی دیگر برخی خبرهای تایید نشده از نظارتی شدن مجدد بازار پلیمرها خبر میدهد که این سیگنال هم یک شوک جدید در بازار ایجاد میکند. تجربه نشان داده که این شرایط در ابتدا یک شوک قیمتی با جهتگیری منفی را موجب شده و با توجه به محدود شدن یا حذف یک بخش فعال در بازار، شاهد یک عقبنشینی بنیادین خواهیم بود که با شوک روانی و رواج فاکتور ترس همراه میشود. در این شرایط برخی ترغیب به فروش شده و برخی دیگر به فکر تسویه مطالبات خود خواهند افتاد که در نهایت یک فاکتور محدودکننده را باید در فرآیند بازار مورد توجه قرار داد. البته به مرور باز هم آرامش به بازار باز میگردد ولی کسی جوابگوی زمان از دست رفته و محدود شدن حجم تولید به دلایل مختلف نخواهد بود. این واقعیت را باید جدی گرفت، زیرا میتواند فرآیند تولید را در روزهای سخت فعلی با محدودیت بیشتری همراه سازد.
معضلی به نام قیمتگذاری بر پایه دلار نیمایی
اگرچه بازار با کاهش قیمتها روبهرو است ولی این روند نزولی امکان خودنمایی چندانی ندارد زیرا بازار بهصورت جبری و شاید دستوری با یک کف قیمتی مواجه است. نرخهای پایه در بورس کالا با احتساب مالیات ارزش افزوده و هزینههای جانبی و حتی هزینه حمل به معنی ترسیم یک کف قیمتی بنیادین در بازار است؛ یعنی نرخها اگر کمتر از این باشد؛ فروشنده وارد فاز زیان خواهد شد بنابراین رسیدن قیمتها در بازار به این نرخهای کف را میتوان کف قیمت واقعی در بازار به شمار آورد. این داده یعنی بهصورت دستوری کف قیمتی تعیین شده و بازار کمتر از این نرخ را تجربه نخواهد کرد حتی اگر فرآیند عرضه و تقاضا به قیمتهای پایینتری نیاز داشته باشد. این داده به وضوح دخالت در بازار و دستکاری قیمتهاست حتی اگر از سمت نهادهای مسوول صورت پذیرد. در شرایط فعلی که میل به افت قیمتها به وضوح قابل مشاهده است و بازار برای تداوم حیات خود به قیمتهای پایینتری برای مواد اولیه نیاز دارد اگر دستگاههای تصمیمساز به فکر بهبود این ساز و کار قیمتگذاری نباشند باز هم تولید در صنایع تکمیلی است که در این فرآیند متحمل زیان خواهد شد. شاید در این وضعیت که پتانسیلی برای رشد قیمت محصولات نهایی وجود نداشته و تقاضای واقعی از سمت مصرفکننده نهایی بهشدت محدود شده، بتوان به شرکتهای بزرگ پتروشیمی عرضهکننده در بورس کالا توصیه کرد که برای حفظ حجم فروش خود در بورس کالا، اقدام به کاهش قیمتهای پیشنهادی در بورس کرده و این بار به کمک مشتریان خود بیایند تا شاید بازار به کمک بخشهای مختلف خود بتواند از روزهای سخت فعلی به سلامت عبور کند. بررسیها نشاندهنده رشد عرضه در بورس کالاست، یعنی این احتمال را میتوان مطرح کرد که صادرات به کشورهای دیگر هم با دشواری صورت گرفته و رکود نهتنها در ایران بلکه در اقصی نقاط جهان یک واقعیت است که فروش را برای شرکتهای بزرگ تولیدی نیز دشوار میسازد. در این شرایط بهتر است از مشتریان خود در بازار داخلی حمایت کنیم زیرا منافع آن در طولانیمدت به همه بخشها باز میگردد. متاسفانه باید گفت احتمال افزایش قیمتهای پایه در بورس کالا وجود دارد که میتواند به کاهش جذابیت خرید در این بازار رسمی منجر شود. این درحالی است که میزان تقاضای واقعی به قدری کم است که حتی بازی با عرضهها نیز دیگر راهی برای جذب حداکثری خریداران و رشد دستساخته قیمتها نیست و بهتر است این بازی را به کل رها کنیم اگرچه این رفتار تنها به زیان فروشنده خواهد بود. البته احتمال رشد قیمتهای پایه و افزایش نگرانیها را میتوان از مسیر قیمت دلار نیمایی دقیقتر ارزیابی کرد.
آخرین قیمت دلار مورد محاسبه در نرخهای پایه در بورس کالا کمتر از ۱۱ هزار و ۹۰ تومان بود ولی در لحظه تنظیم این گزارش (کمترین) متوسط قیمت هفتگی دلار نیمایی بیش از ۱۱ هزار و ۲۹۰ تومان است و این یعنی بازار ناخودآگاه باید احتمال رشد ۲ درصدی قیمت دلار در نرخهای پایه را مدنظر قرار دهد آنهم در شرایطی که قیمتها در بازارهای جهانی تغییر چندانی نداشته و حتی برای برخی گریدها شاهد ورود به یک فاز افزایشی قیمتی هستیم. این سیگنال را باید برای هفته آینده در نظر گرفت ولی بازار در شرایط فعلی به این دادهها نهتنها توجهی نمیکند، بلکه ادعای تغییر فاز قیمتها را ممکن است با نگاهی همراه با تمسخر در هم آمیزد. این وضعیت البته در روزهای آینده از امکان بررسی شفافتری برخوردار خواهد شد.
در پایان میتوان اینگونه عنوان کرد که بازار پلیمرها شاید وارد یکی از سختترین دورههای فعالیت خود شده باشد که این دشواری را بتوان با سال ۹۵ حتی سال ۹۴ مقایسه کرد. این نکته به این معنی است که بازار با تقاضای چندانی روبهرو نیست تا بتواند تکانههای قیمتی را تحمل کند و با رشد نرخ شاهد کاهش تقاضای واقعی خواهیم بود. بازار کشش چندانی برای افزایش قیمتها ندارد ولی این ادعا به معنی امکانپذیر نبودن رشد نرخ در بازار داخلی به تبع بورس کالا نخواهد بود. در روزهای آینده باز هم به این موارد خواهیم پرداخت.
منبع: دنیای اقتصاد
نظرات