ارسال پاسخ

۱۷ دى ۱۳۹۷
لینک صفحه: http://pvcas.ir/n2028

«دنیای‌اقتصاد» با توجه به وضعیت بازار محصولات پتروشیمی در هفته‌های اخیر بررسی کرد

بازگشت بازار از کف

رشد قیمت دلار نیمایی موجب شد تا نرخ‌های پایه اغلب محصولات پتروشیمی در بورس‌کالا با افزایش همراه شود که این سیگنال شاید به تکانه قیمتی جدیدی در بازار آزاد منتهی شود. تحریک احتمالی تقاضا در روزهای آینده و همچنین بیم و امید از رشد حجم معاملات در بورس کالا می‌تواند سناریوی احتمالی بازار در روزهای پیش‌رو باشد؛ اگرچه بازار باز‌هم روزهای سختی را سپری خواهد کرد.

همان‌گونه که در گزارش پیشین با عنوان ظرفیت‌سازی برای عبور از تحریم بازار پایه مورخ ۲۰ آذرماه سال‌جاری بیان کردیم، استراتژی‌های خوب به طرز فریبنده‌ای ساده است اگرچه حول ۳ محور اساسی می‌چرخد؛ تحلیل استراتژی، شکل‌دهی گزینه‌های استراتژی و در نهایت اجرا و پیاده‌سازی.

 

اگر قرار باشد برای شرایط دشوار فعلی یک استراتژی زیرپوستی برای بورس کالا در نظر بگیریم در ابتدا باید مسیر اجرای این استراتژی را از ابعاد مختلفی بررسی کنیم یعنی این سه بعد کلی را در نگاه اول مورد بحث قرار دهیم؛ شناخت شرایط فعلی برای تدوین ساده‌ترین و کاربردی‌ترین استراتژی با توجه به محیط‌های پیرامونی در گام اول، بررسی دقیق‌تر رخدادهای درونی بورس کالا و توانمندی‌های اجرایی و چابکی عملیاتی و در نهایت سیاست‌گذاری‌ها و تدوین رویکردها و فعالیت‌های مورد‌نیاز.

 

حال در وضعیتی هستیم که بدنه تصمیم‌سازی در حوزه مدیریت بازارهای کالایی هم واقعیت‌های معاملاتی و نگرانی‌ها را درک کرده و تلاش برای افزایش معاملات در بورس کالا به‌عنوان یک هدف در نظر گرفته شده است. این در حالی است که شرایط کلی در بازارها به‌شدت و به سرعت تغییر می‌کند تا جایی‌که اگر چابکی چندانی به‌کار نرود، اقدامات مدیریتی از بازار عقب می‌ماند و شاید عقیم مانده یا کارآیی مورد نظر را نداشته باشد. به‌عنوان یک نمونه مشخص پیشنهاد کم‌اثر شدن ساز و کار بهین‌یاب برای جلب حداکثری تقاضا در بورس کالا در آذرماه ارائه شد و در این‌خصوص به بحث نشستیم ولی اوج توجه به این داده و اجرایی شدن آن را در روزهای اخیر شاهد هستیم که خود به معنی عدم چابکی ساز و کارهای اجرایی است، اگرچه باز‌هم همین اقدامات قابل‌توجه است. اگر بحث بر سر مدیریت بازار، حمایت از حجم معاملات و در نهایت تقویت حجم تولید در صنایع تکمیلی پتروشیمی باشد، باید گفت همین حجم تولید در صنایع تکمیلی به معنی تداوم اشتغال در این صنایع و تامین منافع جمعی در این حوزه مهم اقتصادی است.

 

متاسفانه عادت کرده‌ایم همه‌چیز را برای مدیریت بازار یا یک بعدی ببینیم یا شرایط روز و رویکردهای جدید را در تحلیل‌ها و مخصوصا عملکردها مورد‌توجه قرار ندهیم. نکته جالب توجه آن است که اغلب بزرگان بازار و تصمیم‌سازان بازارهای کالایی به داده‌های واقعی در بازار چه به‌صورت مشهود و چه نامحسوس واقف هستند ولی عمق دانش آنها از بخش‌های مختلف بازار متفاوت است گویی در مورد برخی از داده‌ها تنها یک سطح کلی دیده می‌شود و با دقت و رصد عملکردها می‌توان گفت که دانش بازاری چندانی در تصمیمات رخ‌نمایی نمی‌کند.

 

اگر به ادبیات ابتدایی خود باز‌گردیم باز‌هم همه‌چیز را باید از مسیر استراتژی تعبیر کنیم. برای حمایت از بازار هم وضعیت همین‌گونه است. در ادبیات استراتژیک مهم‌ترین‌ داده شناخت و اطلاعات است و بر پایه این موارد باید تلاش کنیم تا چهره‌ای هر چند غیر دقیق را از آینده ترسیم کنیم. در این وضعیت می‌توان با کمترین هزینه، بیشترین منافع را به‌دست آورد.اگر گزارش‌های قبلی را مطالعه کرده باشید، داده‌های مهمی از جرقه‌های زیرپوستی در بازار را مورد بررسی و تحلیل قرار داده‌ایم اگرچه اغلب آنها حول چند داده مشخص می‌چرخد:

 

- با توجه به نزدیکی به روزهای پایانی سال احتمال افزایش حجم تقاضا و بهبود زنجیره تولید وجود دارد.

 

- موجودی انبارها به نسبت پایین است و واسطه‌ها نیز تمایل چندانی به تغذیه بازار نداشته و چرخه تغذیه بازار از مواد اولیه برای واحدهای کوچک‌تر صنعتی و واحدهای صنفی گویا معیوب شده است.

 

- اگرچه هنوز هم نوسان قیمت دلار نیمایی و افت و خیز قیمت‌های جهانی را شاهد هستیم ولی امکان رشد قیمت جدی در بورس کالا در شرایط فعلی و با فرض تعادل عرضه‌ها تقریبا وجود ندارد و این داده را شاید بتوان به بازار آزاد هم تعمیم داد.

 

- رشد پایه پولی در چند ماه اخیر باز‌هم شدت گرفته و این داده به معنی احتمال رشد قیمت‌ها در بازارهای کالایی در روزهای پایانی سال خواهد بود ولی این‌بار تحریک قیمتی از مسیر تحریک تقاضا صورت خواهد گرفت که چندان هم بد نیست.

 

موارد فوق اما یک ابهام جدی دارد. وضعیت کلی بازارها در روزهای ابتدایی سال‌ آینده و یا در طول سال بعد چگونه است؟ آیا رکود عمیق‌تر از وضعیت فعلی خواهد شد؟ بر پایه چند درصد از فروش ظرفیت تولید می‌توان حساب کرد؟

 

سال آینده هرچه باشد فاجعه نخواهد بود زیرا دشواری‌ها را امسال تا حد زیادی پشت‌سر گذاشتیم. جهش قیمتی مواد اولیه و کاهش حجم تولید در صنایع تکمیلی و افت حجم معاملات و حتی تجربه کف معاملاتی در هفته‌های اخیر باعث‌شده این انتظار تقریبا وجود نداشته باشد که حجم داد و ستد به کمتر از ۴۰ هزار تن در هفته برسد. در گزارش‌های پیشین هم اشاره کردیم که بازار از هم‌اکنون مستعد یک رشد معاملاتی است و برای میان‌مدت می‌توان به موفقیت‌هایی هرچند مقطعی دل‌خوش کرد. البته سال آینده سال سختی است و از بودجه یا تحریک تقاضای داخلی به کمک بودجه‌های عمرانی خبری نخواهد بود و حتی باید منتظر اتفاقات پیش‌بینی نشده در سطوح جهانی باشیم که یکی از آنها زمزمه‌های رکودی جدید در بازارهای بین‌المللی است که به آن نیز پرداخته‌ایم.

 

تمامی این موارد یعنی آینده‌ای به‌شدت شکننده بدون قطعیت پیش چشم ماست ولی در این تهدیدها قطعا فرصت‌هایی هم به‌وجود خواهد آمد به شرطی که از هم‌اکنون برای استفاده از این فرصت‌ها دست به‌کار شویم. یکی از مهم‌ترین‌ فرصت‌های به‌وجود آمده مشکلات فروش مواد اولیه برای واحدهای بزرگ پتروشیمی است یعنی صنایع تکمیلی می‌توانند از ابزارهایی استفاده کنند که در گذشته امکان بهره‌مندی از آنها وجود نداشت.قراردادهای طولانی‌مدت یا کشف پریمیوم یکی از آنهاست و حتی می‌توان وارد فاز چانه‌زنی برای خرید اعتباری شد.این شرایط به معنی آن است که واحدهای بزرگ مصرف‌کننده مواد اولیه باید دست به ریسک بزنند و حتی این نگرانی را بپذیرند که بخشی از خرید مواد اولیه آنها مازاد بر نیاز واقعی باشد. از سوی دیگر در مکانیزم کشف پریمیوم قیمتی سازگار با واقعیت‌های بازار کشف خواهد شد یعنی از این بابت نگرانی چندانی وجود ندارد اگرچه شاید به توضیح بیشتری نیاز داشته باشد.بهتر است فعالان بازار این شیوه معاملاتی را بهتر بشناسند و می‌توان به گزارشی با عنوان گسترش بازوهای معاملاتی بورس کالا مورخ ۹ بهمن‌ماه سال گذشته مراجعه کرد که به بررسی این شیوه معاملاتی پرداخته بودیم.

 

منبع: دنیای اقتصاد

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد