ارسال پاسخ

۲ خرداد ۱۴۰۱
لینک صفحه: http://pvcas.ir/n5011

pvc-asso.ir

شاه کلید مدیریت در شرکت‌ها

مطالعه مدرسه اقتصاد لندن روی عملکرد و رفتار مدیران ۸۰۰۰ شرکت انگلیسی، از تفاوت معنادار «مدیریت» و «کیفیت مدیریت» در سازمان‌ها حکایت دارد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد «مدیریت خوب» که سه ویژگی دارد، شاه کلید موفقیت شرکت‌ها در «پیش‌بینی درست از آینده» و «حفظ ستاره‌ها برای مدت طولانی» است. سطح فکر و تحصیلات اطرافیان مدیر بر کیفیت مدیریتی او تاثیر دارد.

 

تحقیق جدید موسسه NBER نشان می‌دهد شرکت‌‌هایی که از کیفیت مدیریتی بالاتری برخوردارند قادرند آینده را بهتر و دقیق‌‌تر پیش‌‌بینی کنند و فعالیت‌‌ها و نوآوری‌‌های خود را منطبق با تحولاتی که در آینده رخ خواهد داد، تنظیم کنند. این شرکت‌‌ها می‌توانند با به کار بستن ترفندهایی خاص به درجه‌‌ای از توانایی برسند که خیلی بهتر و زودتر از سایر شرکت‌‌ها آینده صنعتی  را که در آن فعالیت می‌کنند پیش‌‌بینی کرده و از قبل خود را برای رویارویی با فرصت‌‌ها و چالش‌‌های آینده مهیا سازند و شاه‌‌کلید موفقیت در این مسیر چیزی نیست مگر مدیریت بهتر و هدفمندتر در زمان حال. به‌طورکلی، مدیریت خوب دارای مزیت‌‌های داخلی آشکاری برای شرکت‌‌هاست که مهم‌ترین آنها عبارتند از سطوح بالای بهره‌‌وری سازمانی و حفظ استعدادهای برتر برای مدت‌های طولانی.

پرواضح است که یک شرکت دارای بهره‌‌وری بالا که کارکنان توانمند و نخبه بسیاری را در استخدام خود دارد و استعدادهای برترش دلیلی برای ترک شرکت نمی‌‌بینند خواهد توانست با خاطری آسوده برای آینده برنامه‌‌ریزی کند و به عبارت بهتر «آینده را بهتر پیش‌‌بینی کنند». پروفسور وان رینن از استادان مدرسه اقتصاد لندن، رهبری یک تیم تحقیقاتی را بر عهده داشت که روی هشت هزار شرکت انگلیسی انجام شد و تمرکز آن بر سه جنبه کلیدی مدیریت شرکت‌‌ها بود که عبارتند از:

 

  اینکه شرکت‌‌ها چگونه قادرند عملیاتشان را مانیتورینگ کرده و از اطلاعات برآمده از این کنترل‌‌ها برای بهبود فعالیت‌‌های آتی‌‌شان بهره ببرند.

  اینکه آیا اهداف موردنظر شرکت‌‌ها واقع‌‌بینانه و عملی هستند و به‌‌درستی مورد رهگیری و رصد قرار می‌گیرند.

  آیا در شرکت‌‌ها از محرک‌‌ها و مشوق‌‌هایی مانند ارتقای کارکنان بر اساس عملکرد استفاده می‌شود یا با عملکردهای ضعیف برخورد درست و قاطعانه‌‌ای صورت می‌‌پذیرد و اینکه آیا تصمیمات درستی در زمینه جذب و نگهداشت نیروها و ارائه فرصت‌‌های جذاب برای حفظ مشارکت فعال کارکنان اتخاذ می‌شود.

نتایج این تحقیق جامع و فراگیر حکایت از آن داشت که آن دسته از شرکت‌‌هایی که به شکل بهتری مدیریت می‌شوند و کیفیت مدیریت در آنها از سطح میانگین صنعت بالاتر است از عملکرد بهتری در حوزه‌هایی همچون پیش‌‌بینی فروش و شناسایی بازارهای آینده برخوردارند.

علاوه بر این، مشخص شد که هوشمندی و ذکاوت مدیریتی در شرکت‌‌ها نه‌‌تنها موجب موفقیت آنها در سطوح خرد و کسب منافع کوتاه‌‌مدت می‌شود، بلکه جایگاه شرکت‌‌ها را در سطوح کلان اقتصادی ازجمله نقششان در بهبود تولید ناخالص داخلی کشورها ارتقا می‌دهد.

درنهایت این رویکرد شرایط را به‌‌گونه‌‌ای برای آنها رقم می‌‌زند که آنها می‌توانند به شکلی مقتدرانه‌‌تر و هدفمندتر در زمینه‌هایی مانند استخدام‌ها در آینده و همچنین سرمایه‌‌گذاری‌‌های کلان و بزرگ در آینده‌های دور عمل کنند و تصمیمات دوراندیشانه‌‌ای در این حوزه‌ها اتخاذ کنند.

ترفندهای  شرکت‌‌هایی که خیلی  خوب  مدیریت می‌شوند

وان رینن و اعضای تیم تحقیقاتی‌‌اش در بررسی‌‌های‌شان روی هشت هزار شرکت انگلیسی به نتایج جالب‌‌توجهی دست یافتند که مهم‌ترین و بارزترین آنها به شرح زیر است:

  عملکرد درخشان مدیریت تاثیر بسیار زیادی بر بهبود چشمگیر عملکرد کل شرکت دارد به‌طوری‌‌که شرکت‌‌های دارای مدیریت منسجم و مطلوب از بهره‌‌وری بالاتری برخوردار بودند، سودآوری بیشتری داشتند، نوآورتر بودند و از شانس بیشتری برای صادرات کالاها و خدمات‌شان به سراسر جهان برخوردار بودند و سلامت مالی بسیار بهتری داشتند.   عملکرد مدیریت در شرکت‌‌هایی که کارکنانی با تحصیلات بالاتری را در اختیار داشتند، بهتر و مطلوب‌‌تر بود و این دو از هم تاثیرپذیری بالایی داشتند به‌طوری‌‌که شرکت‌‌های دارای افراد تحصیل‌‌کرده بیشتر در ترکیب هیات‌‌مدیره و همچنین در سطوح مختلف سازمانی  از قدرت بیشتری برای آینده‌خوانی و پیش‌‌بینی روندهای آینده برخوردار بودند.   کیفیت مدیریت در شرکت‌‌های خانوادگی به‌‌ویژه شرکت‌‌هایی که مدیران ارشدشان از میان اعضای خانواده مالک شرکت انتخاب‌‌شده بودند، بسیار پایین‌‌تر از سایر شرکت‌‌ها به‌‌ویژه شرکت‌‌های چندملیتی غیر‌انگلیسی بود که این موضوع بیانگر این واقعیت است که وجود ملاحظات خانوادگی و روابط خونی و فامیلی در تعیین ترکیب هیات‌‌مدیره شرکت‌‌ها می‌تواند تاثیر مخرب قابل‌‌توجهی بر عملکرد کلی شرکت‌‌ها به‌‌ویژه در حوزه پیش‌‌بینی آینده داشته باشد.

   شرکت‌‌هایی که بهتر مدیریت‌‌شده بودند و کیفیت مدیریتشان از سطح متوسط صنعت بالاتر بود، بیشتر و بهتر از سایر شرکت‌‌ها توانسته بودند آینده را پیش‌‌بینی کرده و برای استفاده از فرصت‌‌های آتی برنامه‌‌ریزی و عمل کنند و به این‌ترتیب هم به اهداف خرد خود ازجمله رشد فروش دست پیدا کنند و هم در بهبود شاخص‌‌های کلان اقتصادی ازجمله تولید ناخالص داخلی کشورشان تاثیرگذار باشند.   شرکت‌‌هایی با مدیریت برتر خودشان می‌‌دانند که از چه جایگاه تعیین‌‌کننده‌‌ای برخوردارند. این شرکت‌‌ها به‌‌خوبی می‌‌دانند و مطمئن هستند که پیش‌‌بینی‌‌های‌شان در حوزه‌های خرد و کلان درست از آب درمی‌‌آیند و درصد ابهام و علامت‌‌های سوال در پیش‌‌بینی‌‌های این گروه از شرکت‌‌ها پایین است و همین مساله آنها را قادر می‌‌سازد تا تصمیمات کاری بهتر و سریع‌‌تری را اتخاذ کنند و با اطمینان بیشتری در راستای اجرای اهداف و برنامه‌های استراتژیک‌شان گام بردارند.

  شرکت‌‌های دارای فرهنگ ‌‌سازمانی منسجم‌‌تر و شفاف‌‌تر خیلی بیشتر و بهتر از شرکت‌‌هایی که ازنظر فرهنگ ‌‌سازمانی دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند، می‌توانند دست به پیش‌‌بینی آینده بزنند و از فرصت‌‌هایی که در آینده انتظارشان را می‌‌کشند بهره ببرند. به‌طوری‌‌که تمرکز کافی مدیریت شرکت بر فرهنگ‌‌ سازمانی موجب می‌شود استراتژی‌‌های تعیین‌‌شده برای شرکت به شکل مطلوب‌‌تری به مرحله اجرا درآیند و همین مساله درباره پیاده‌‌سازی موفق استراتژی‌‌های آینده شرکت‌‌ها نیز مصداق پیدا می‌کند. شرکت‌‌هایی که از پشتوانه مستحکمی مانند یک فرهنگ ‌‌سازمانی قدرتمند و موثر برخوردارند می‌توانند با خیال آسوده‌‌تری به دنبال تدوین استراتژی‌‌های موردنظر خود در آینده بروند و آنها را به‌‌درستی به مرحله اجرا درآورند و این همان افزایش قدرت پیش‌‌بینی آینده توسط شرکت‌‌هاست.

  چرا مدیریت خوب مهم است؟

شرکت‌‌هایی که به‌‌درستی مدیریت نمی‌شوند و کیفیت مدیریت در آنها پایین است، به‌‌شدت درزمینه پیش‌‌بینی آینده ضعف دارند و نه‌‌تنها نمی‌توانند آینده خودشان را به‌‌درستی پیش‌‌بینی کنند بلکه درک درستی از تحولات آینده در سطح کلان اقتصادی نیز ندارند. حال‌‌آنکه شرکت‌‌هایی با مدیریت مطلوب قادرند با دقت بسیار بالایی وضعیت خود و کلیت اقتصاد و بازارهای ملی و بین‌المللی را پیش‌‌بینی کرده و از قبل برای آینده برنامه‌‌ریزی‌‌های منسجم و درستی داشته باشند. آنها می‌توانند به‌‌خوبی و با دقت بالا جنس و ابعاد تقاضای آینده را پیش‌‌بینی کنند، آنها به‌طور دقیق می‌‌دانند که با توجه به شرایطی که در آینده خواهند داشت به چه تعداد نیرو و با چه کیفیت‌‌هایی نیاز دارند و وضعیت بازار نیروی کار در آینده چگونه خواهد بود و به چه میزان بودجه برای جذب و نگهداشت استعدادهای برتر و نیروی انسانی تعیین‌‌کننده در آینده نیاز است. شرکت‌‌های دارای مدیریت منسجم و خوب به‌‌خوبی می‌‌دانند که سرمایه‌‌گذاری‌‌های آینده، چه در سطح شرکت و چه در سطح کلان و ملی، به چه میزان باید باشد و این سرمایه‌‌گذاری‌‌ها به موفقیت در استفاده از کدام فرصت‌‌ها منتهی خواهند شد.

ارزش و اهمیت مدیریت خوب در شرکت‌‌ها و تاثیر غیرقابل‌‌انکار آن بر قدرت پیش‌‌بینی‌کنندگی شرکت‌‌ها هنگامی بیشتر نمایان می‌شود که ما به وضعیت نابسامان و نامطلوب شرکت‌‌هایی نگاه کنیم که از مدیریت مطلوبی برخوردار نیستند و همین ضعف‌‌های مدیریتی است که از توان آنها برای پیش‌‌بینی آینده و استفاده از فرصت‌‌های آتی می‌کاهد. اغلب شرکت‌‌های خانوادگی به‌‌خصوص آنهایی که مدیران ارشدشان را اعضای خانواده‌ای تشکیل می‌دهند که مالک شرکت نیز هستند، نمادهای مدیریت ضعیف و ناکارآمد محسوب می‌شوند. در چنین شرکت‌‌هایی، مدیران ارشد شرکت به‌‌واسطه عضویت در خانواده‌‌ای خاص به مقام مدیرعاملی یا عضویت در هیات‌‌مدیره می‌‌رسند، نه بر اساس لیاقت و توانمندی‌‌های مدیریتی‌‌شان و ناگفته پیداست که به‌‌جز در مواردی استثنایی، خروجی چنین وضعیتی چیزی غیر از کاهش کیفیت مدیریت شرکت‌‌ها نخواهد بود.

 چه‌کنیم تا قدرت پیش‌‌بینی شرکت  بالاتر برود

آیا می‌توان مدیریت ضعیف و ناتوان از پیش‌‌بینی آینده را به مدیریت باکیفیت و توانمند برای پیش‌‌بینی آینده تبدیل کرد؟ به‌طور حتم بله، اما این کار نیازمند وجود اراده‌‌ای قوی و مستمر در مدیریت برای ایجاد تغییرات اساسی در ساختار مدیریتی و در صورت لزوم تغییر ترکیب هیات‌‌مدیره و مدیران ارشد شرکت است و یکی از مهم‌ترین نیروهای پیش‌برنده این تغییر آن دسته از مشتریان عمده و سهامداران صاحب نفوذی هستند که منافع و آینده شرکت به آنها وابسته است و همین نیروها هستند که می‌توانند مدیریت یک شرکت را به‌‌گونه‌‌ای ارتقا دهند که قادر به پیش‌‌بینی درست و دقیق آینده باشد.

مرحله مهم بعد از تغییر ترکیب مدیران یک شرکت، تغییر در تکنیک‌های مدیریتی است. مدیران مستقر در یک شرکت می‌توانند با تغییر دادن تکنیک‌های مدیریتی‌‌شان و به‌‌کارگیری روش‌های متفاوتی برای انجام وظایف‌شان به مدیران توانمندی تبدیل شوند که به‌‌خوبی از عهده پیش‌‌بینی آینده شرکت‌‌های تحت رهبری‌‌شان برمی‌‌آیند. پروفسور وان رینن معتقد است همه‌‌گیری کووید-۱۹یک فرصت گران‌بها و بی‌نظیر برای مدیرانی فراهم آورد که به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در تکنیک‌ها و روش‌های مدیریتی‌‌شان بودند. درواقع، همه‌‌گیری کووید-۱۹ موجب شد بسیاری از سرمایه‌‌گذاری‌‌های جسورانه برای تجدید ساختارهای سنتی شرکت‌‌ها در سراسر دنیا فراهم شود و مقاومت‌‌ها بر سر راه ایجاد دگرگونی‌‌های بزرگ به‌‌ویژه دگرگونی‌‌های دیجیتال از میان برداشته شود و درنتیجه، سهامداران و ذی‌نفعان شرکت‌‌ها حاضرند برای دگرگون شدن ساختارهای مدیریتی و کاری در شرکت‌‌ها سرمایه‌‌گذاری‌‌های خوبی صورت دهند و این اتفاقی است که طی دو سالی که از همه‌گیری کووید-۱۹ می‌‌گذرد در بسیاری از کشورهای جهان در حال وقوع است و باعث افزایش توانایی شرکت‌‌ها برای پیش‌‌بینی هر چه‌‌بهتر و دقیق‌‌تر آینده خواهد شد.

درمجموع، هنگامی که شما به عملکرد درخشان شرکت‌‌های مشهوری همچون گوگل، آمازون و مایکروسافت درزمینه بهبود قدرت پیش‌‌بینی آینده از طریق ارتقای سطح مدیریتی نگاه می‌کنید درمی‌‌یابید که پیش‌‌بینی درست آینده همان شاه‌‌کلیدی است که در دستان این شرکت‌‌ها قرار داشته و آنها توانسته‌‌اند به کمک آن به بهترین شکل ممکن از فرصت‌‌هایی که در آینده انتظارشان را می‌‌کشید بهره ببرند و به ابر‌شرکت‌‌های دنیای امروز ما تبدیل شوند و این موفقیت‌‌ها و آینده‌خوانی‌‌ها امکان‌‌پذیر نبود مگر با وجود سطوح بالای مدیریت در این شرکت‌‌ها.

شما هم به عنوان مدیران و رهبران شرکت‌‌هایی که به دنبال یافتن فرصت‌‌های طلایی آینده هستند، این فرصت را دارید تا از همین امروز بر توانایی‌های مدیریتی خود بیفزایید و با اتخاذ تصمیمات درست امروز، شرایط را به‌‌گونه‌‌ای رقم بزنید که شرکت‌‌های تحت رهبری‌‌تان بتوانند آینده را همین امروز ببینند و خود را برای استفاده حداکثری از فرصت‌‌های آینده مهیا سازند. گام اول و مهم‌ترین گام در این مسیر این است که مدیران ارشد شرکت‌‌ها و سازمان‌ها بپذیرند که جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و در چنین جهان متحولی نمی‌توان با رویکردها و روش‌های ایستا و قدیمی برای حل مسائل پیچیده و جدید اقدام کرد و برای ورود قدرتمندانه‌‌تر به حوزه‌های جدید و رویارویی با چالش‌‌های نوین به دانش و مهارت‌‌های جدیدی نیاز است و به همین دلیل هم مدیران و رهبران شرکت‌‌ها و سازمان‌ها باید به‌طور پیوسته در حال یادگیری و به‌‌روزرسانی دانسته‌های خود باشند و هرگونه توقف و سستی در این مسیر می‌تواند به بهای پایان عمر مدیریتی یا حتی نابودی شرکت‌‌ها تمام شود.

نظرات

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد